عشق از دیدگاه یالوم:

ساخت وبلاگ

یالوم که یک روان درمانگر وجودی است معتقد است عشق نوعی از 

خود بی خودی وسواس گونه و ذهنیتی افسون شده است که تمامی زندگی فرد را در تصرف خود در می آورد. معمولا تجربه ی چنین حالتی باشکوه است. به عقیده ی او انسان بیشتر دلباخته ی اشتیاق خویش است(یعنی به روان و جسم دیگری بی اعتناست) تا آنچه اشتیاقش را برانگیخته است. ولی در مواقعی شیدایی و از خود بی خودی، بیش از آنکه لذت بیافریند، پریشانی می آورد.

عاشق صورتی خیالی و شاعرانه به معشوق می دهد، ذهنش درگیر وسوسه ی او می شود، اما اگر عشق تنها یک ویژگی حقیقی داشته باشد، این است که: "هرگز نمی ماند"، ناپایداری بخشی از ماهیت شیدایی عشق است. 

از نظر یالوم وسواس عشق، اغلب به نوعی توجه فرد را از افکار دردناک تر دیگر دور می کند.

تنهایی

از نظر یالوم تجربه ی تنهایی اگزیستانسیال، مانند هر نوع ملال، وضعیت ذهنی بسیار ناخوشایندی پدید می آورد و به مدت طولانی برای فرد قابل تحمل نیست. از نظر وی هیچ رابطه ای قادر به از میان بردن تنهایی نیست. هریک از ما در هستی تنهاییم. ولی می توانیم در تنهایی یکدیگر شریک شویم همان طور که عشق درد تنهایی را جبران می کند.

بوبر می گوید: یک رابطه ی خوب و صمیمی، بر دیواره های سربه فلک کشیده ی تنهایی آدمی رخنه می کند، بر قانون بی چون و چرای آن فائق 

می شود و بر فراز مغاک وحشت انگیز عالم، از وجود خود به وجود دیگری پل می زند. = عشق اصیل

عشق بالغانه چیست؟

رابطه در بهترین شرایط، افرادی را شامل می شود که به شیوه ای عاری از نیاز با هم ارتباط دارند. 

عشق بالغانه یا رشدیافته علاوه بر بخشیدن، سایر اجزای اساسی را نیز داراست: توجه، پاسخ گویی،احترام و درک. (از این لحاظ برخی انسانها ذاتا راه عاشقی را بلدند.)

دوست داشتن یعنی توجه فعال به زندگی و رشد دیگری. 

فرد باید پاسخ گوی نیازهای دیگری(چه جسمانی، چه روانی) باشد. و این به خلوص و استقلال زیادی نیاز دارد. 

فرد باید به یگانگی و منحصر به فرد بودن آن دیگری احترام بگذارد، او را همان طور که هست ببیند و به وی کمک کند تا رشد کند و راه خویش را بیابد، آن هم فقط به خاطر خودش و تداوم دوستی اش، نه با هدف خدمت به او. در حقیقت عشق اصیل همیشه راهی برای دوستی پیدا می کند. 

از نظر وی عشق نوعی منش است. خیلی پیش می آید که به اشتباه، پیوند انحصاری با یک انسان را دلیل شدت و اصالت عشق فرض می کنیم.

 ولی چنین عشقی به اصطلاح فروم، عشق نمادین یا خودپرستی بیش از اندازه است و در فقدان توجه و علاقه ی دیگران، محکوم به فروپاشی در درون خویش است.  و به این خاطر است که فرد دیگری نمی تواند نیاز شما را برآورده کند؛ در حقیقت عشق بین دو آدم کاملا مشابه از نظر نارشد نایافتگی، سوتفاهم شده است؛ سرابی است که فرد را به اشتباه در تصمیم گیری انداخته است. 

در عوض عشق عاری از نیاز، شیوه ی فرد برای ارتباط با دنیاست.

اضطراب تنهایی

افرادی که از تنهایی وحشت دارند،معمولا می کوشند این وحشت را از طریق یک شیوه ی بین فردی تسکین دهند: آنها نیازمند حضور دیگرانند تا هستی خود را به اثبات برسانند؛ 

آرزو دارند توسط دیگران بلعیده شوند یا آنکه می خواهند دیگران را ببلعند تا درماندگی ناشی از تنهایی شان را فرو بنشانند؛ 

در پی روابط جنسی متعدد که کاریکاتور یک رابطه ی اصیل است، هستند.

خلاصه اینکه، فردی که در حال غرق شدن در اضطراب تنهایی است، مایوسانه به هر رابطه ای چنگ می زند. این دست انداختن به سوی هر رابطه، چیزی نیست که او بخواهد بلکه از سر ناچاری چنین می کند؛ 

و رابطه ی حاصل از چنین شرایطی برای ادامه ی بقاست نه برای دستیابی به رشد و تکامل

طنز تلخ ماجرا اینجاست: آنان که مایوسانه نیازمند آرامش و لذت حاصل از یک رابطه ی اصیلند، 

درست همان هایی هستند که کمتر از هرکسی قادر به برقراری چنین ارتباطی هستند. یعنی برای عشق؛ اراده و خوش بینی و مهارت ندارند چرا که همچنان رمز عاشقی را که در آزادی و همنشینی های سرشار از ایثار و صحبت های معنا بخش تحقق می یابد؛ درنیافتند. یا خود را از هم پنهان می کنند و یا خود را نمی شناسند و همیشه در این دلهره اند که آیا باید رابطه را ادامه بدهم یا ندهم. در حالی که در عشق اصیل بخاطر وجود آزادی و دوستی بی حد و حصر و توجه به نیازهای همدیگر، رابطه بطور ذاتی جریان دارد و فرد برای رابطه اضطرابی ندارد که هیچ برایش لحظه شماری می کند. چرا که در این رابطه عشق با دوستی و استقلال و رابطه حسنه و همدلانه ممزوج شده است. 

کتاب دژخیم عشق، 

اروین یالوم، 

ترجمه مهشید یاسایی

مشق آزادی...
ما را در سایت مشق آزادی دنبال می کنید

برچسب : عشق از دیدگاه روانشناسی,عشق از دیدگاه فروید,عشق از دیدگاه بزرگان, نویسنده : 0emadvalizadeha بازدید : 2888 تاريخ : يکشنبه 14 آذر 1395 ساعت: 22:14