عشق و عادت و تقویت در مفهوم دالارد

ساخت وبلاگ

همانطور که مستحضر هستید مکتب های غالب روانشناسی روانکاوی و رفتاری و انسان گرایی بوده است. و در هر مکتب به بیولوژی و جامعه و شناخت و در مجموع شخصیت کخ حاصل سه بعد رفتار و محیط و بیولوژی است توجه شده است. و فرد مسئول است که با آزادی و بینش و بصیرت شخصی نه تحمیل از سوی دیگران با توجه به نیازها و انگیزه های خودش زندگی کند. و هر چه این نیازها در جهت فرهنگ غنی مثل هنر و عشق و آزادی و استقلال و خدمت رسانی به مردم و لذت از زندگی و شادی و قدرتمندی و شکوه و بقا و خودشکوفایی باشد، فرد زندگی و لحظات بهتری خواهد داشت. و هر چند انسانی نتواند این نیازها را برآورده کند و به حقارت بربخورد ونتواند نیازهایش را براورده کند شکست خورده مضطرب خواهد شد. 

در نظریه دالارد و میلر «عشق» تعریفی شفاف دارد و از مفاهیم محیطی و فطری نشئت می گیرد. آنها عشق را نوعی فرایند یادگیری برای رفع نیازهای فطری دانسته اند ولی علاوه بر آن عشق انگیزه دارد و کمک انگیزه ؛ یعنی فرد به کمک انگیزه هایی نظبر عشق و آزادی و عشق و فرهنگ جدید و عشق و محبت ورزی دو سویه و عشق و ثبات قدرت و عشق و استقلال و از نظر آنها هر ه این کمک انگیزه ها غیر فطری و برآمده از انگیزه های خوشایند و باثبات تر باشند عشق دوام  استحکام بیشتری دارد. دالار و میلرمی گویند:«مقصود از انگیزه های اولی و اصلی نیازهائی هستند که پایه ی فیزیولوژیک و بستگی مستقیم با بدن و عمل اعضاء آن دارند، و در بسیاری از آنها انسان و حیوان شریکند. این نیازها در درجه ی اول عبارتند از احتیاج به هوا، به غذا، به رفع تشنگی، به استراحت و خواب که اگر برآورده نشوند حیوان و انسان زنده نخواهد ماند؛ و در درجه ی دوم، نیاز به حفظ تعادل بدن و به حرکت درآوردن آن، به کنجکاوی، به بازی؛ و میل طبیعی به بوهای خوش و به رنگهای تند، به آهنگهای ملایم، به رفع شهوت جنسی و به تولید مثل؛ و نیز گرایش به برتری جوئی، به شهرت طلبی، و احتیاج به تأثر، میل به تملک، احتیاج به فرار از خطر و چیرگی بر مشکلات که بیشتر آنها اختصاص به انسان دارند. عدم ارضا با تسکین این دسته از نیازها و انگیزه ها هرچند که ناراحت کننده و احیاناً خطرناک است موجب مرگ حتمی نیست.» رفته رفته فرد یاد می گیرد که خودش در مقابل دو شخص کدام یک از فرد را به عاشقی دعوت کند. هر چه تقویت در مقابل این پاسخ بیشتر باشد و تقویت بستگی به انگیزه های خود شخص دارد، فرد عشق بهتری را تجربه خواهد کرد از این لحاظ دالارد گوید هر چه افراد به بلوغ بیشتری برسند و استقلال و آزادی بیشتری داشته باشند تقویت بیشتری در مثابل پاسخ خود به گزینش یک فرد دریافت می کنند. ناکامی و تعارض وقتی موجب روانچریشی خواهد شد که این انگیزه ها همانند کودکی که گاهی در خانواده تحت نوازش قرار می گیرد و گاهی مورد بیمهری قرار می گیرند و این موجب سرکوب انگیزه و کشکمکش های عاطفی می شود. و این فرهنگ والدین یعنی پاداشی که به انگیزه ی شخص برای پاسخی خاص داده می شود یا دریغ می شود، اگر با نظام عادات و فرهنگ فرزند در تضاد قرار بگیرد، اختلاف فرهنگی بوجود می آید. فرد در صورتی بی انگیزه و دچارتعارض خواهد شد که پاسخ هایی را که به برای اهدافش می دهد، تقویت نشود و با ناکامی مواجه شود. و دلیل این ناکامی به نظام اجتماعی و موقعیتی که خود فرد برای حل آن ناکامی دارد، مربوط می شود. و هر چه فرد آزادی عمل بیشتر و انکیزه های فرعی یعنی رفتارهای اکتسابی برای حل تعارضات بیشتری برای رفع کشمکش های عاطفی و تضاد های اجتماعی پیش آمده در مقابل انگیزه هایش را داشته باشد و یادگیری اش بیشتر بوده باشد، زندگی موفق تری خواهد داشت. دالارد در بحث عشق می گوید هر چه دایره تعمیم یک شخص از دیگری کمتر باشد در یک جامعه کمتر باشد افراد برای رسیدن به هم تلاش و استقامت بیشتری نشان می دهند ولی اکر این تعمیم جزئی باشدفرد آپشن های بیشتری برای انتخاب دارد. در تعمیماتی که شدیدا غریزی است و به نظام انگیزه های حیاتی و عادات توجه نمی شود  فرد مانند کسی که بسیار گرسنه است و حتی از دیدن چیزهایی که آب به دهان نمی آورند دهانشان آب می افتد.

مشق آزادی...
ما را در سایت مشق آزادی دنبال می کنید

برچسب : عشق و عادت,عشق و عادت امیر کریمی,عشق و عادت افشین اذری, نویسنده : 0emadvalizadeha بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 16 آذر 1395 ساعت: 17:54